معنی واحد مکالمه

حل جدول

واحد مکالمه

پالس


واحد مکالمه تلفنی

پالس


مکالمه

دیالوگ

فیلمی از فرانسیس فورد کاپولا


واحد شمارش مکالمه تلفن

پالس

لغت نامه دهخدا

مکالمه

مکالمه. [م ُ ل َ م َ / ل ِ م ِ](از ع، اِمص) مأخوذ از تازی، گفتگو و گفت و شنید و جواب سؤال و محاوره و مذاکره و گفتار.(ناظم الاطباء). مکالمه: به گاه آنکه شراب طرب افزای دماغها را گرم کرد مخدره ٔ دهشت نقاب حیا از چهره ٔ مکالمه و محاوره برانداخت.(سلجوقنامه ٔ ظهیری ص 27). فی الجمله زبان از مکالمه ٔ او درکشیدن قوت نداشتم.(گلستان). پس غبنی عظیم بود... که از مشاهده ٔ پادشاه و مکالمه ٔ او و مطالعه ٔ بارگاه و نزلش محروم ماند.(مصباح الهدایه چ همایی ص 299). و رجوع به مکالمت و مکالمه شود.
- مکالمه کردن،با یکدیگر سخن گفتن. با همدیگر حرف زدن.

فرهنگ معین

مکالمه

(مُ لَ مَ یا مِ) [ع. مکالمه] (مص ل.) با یکدیگر گفتگو کردن.

فرهنگ عمید

مکالمه

با هم سخن گفتن، با یکدیگر گفتگو کردن،

فرهنگ فارسی هوشیار

مکالمه

جواب سئوال و گفت و شنیدها

مترادف و متضاد زبان فارسی

مکالمه

تکلم، صحبت، گفتگو، گفت‌وشنود، محاوره،
(متضاد) مکاتبه


مکالمه کردن

گفت‌وگو کردن، با هم صحبت کردن، گپ زدن

فارسی به عربی

مکالمه

محادثه


واحد

فرد، لوح خشبی، واحد، وحده

فارسی به آلمانی

مکالمه

Gespräch (n), Informationsaustausch (m), Unterhaltung (f)

عربی به فارسی

واحد

یک , تک , واحد , شخص , ادم , کسی , شخصی , یک واحد , یگانه , منحصر , عین همان , یکی , یکی از همان , متحد , عدد یک , یک عدد , شماره یک

معادل ابجد

واحد مکالمه

155

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری